سیاست استرالیا نیز همانند وسعت این کشور بسیار گسترده و گاها بسیار پیچیده است. در عبارات سیاسی استرالیایی گاها از واژگان یا اصطلاحاتی استفاده می شود که در برخی اوقات حتی انگلیسی زبانان نیز در یافتن معنای آن با مشکل روبرو می شوند. به عنوان مثال، آیا می دانید عبارت 'dog-whistle' به چه معنا است؟ یا عبارات 'swing voter' و 'straw poll' چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات و عبارات سیاسی استرالیایی که در رسانه های استرالیایی به صورت مکرر از آنها استفاده می شود، این مقاله را بخوانید.
شاید بد نباشد پیش از خواندن این مقاله ابتدا در یک امتحان آنلاین شرکت کنید تا خود را محک بزنید.
Balance of power: قدرتی که در دستان نمایندگان یک حزب کوچک سیاسی یا گروهی مستقل قرار دارد آنهم در زمانی که یک حزب سیاسی بزرگ در استرالیا نیازمند حمایت برای تشکیل دولت است.
Ballot: روشی برای رای دادن به صورت مخفیانه. معمولا به صورت برگه رای و صندوق رای.
Ballot paper: یک برگ کاغذ که بر روی آن اسامی نمایندگان و احزاب سیاسی نوشته شده و رای دهندگان بر اساس ترجیح خود به این افراد یا احزاب، رای می دهند. در انتخابات فدرال استرالیا، دو نوع برگه رای وجود دارد. یکی برای مجلس نمایندگان (پارلمان) و دیگری برای مجلس سنا.
Bellwether seat: عبارتی است که از آن برای توصیف حوزه انتخابیه ای استفاده می شود که در آن رای دهندگان به صورت تاریخی در چند انتخابات مکرر، نامزدی را از یک حزب پیروز در انتخابات، انتخاب می کنند. ناظران انتخابات و دانشگاهیان معمولا به Bellwether seat رجوع می کنند تا روند موجود در آن حوزه انتخابیه را رصد کنند و نتیجه یک انتخابات را پیشبینی کنند.
Bicameral: یک پارلمان دارای دو مجلس قانونگذاری که نمایندگان پارلمان را در دو صحن یا مجلس مختلف می نشاند. پارلمان فدرال استرالیا دو صحن یا دو مجلس دارد. مجلس نمایندگان (پارلمان) و مجلس سنا.
Blue ribbon seat: به حوزه انتخابیه ای گفته می شود که در آن رای دهندگان به صورت ثابت و در یک دوره زمانی طولانی، همواره به یک نماینده یا حزب رای داده اند. در نتیجه این کرسی را معمولا به عنوان یک کرسی "امن" در نظر می گیرند.
Canvassing: تلاش برای پیروزی در انتخابات از طریق تماس مستقیم با رای دهندگان. به عنوان مثال، از طریق رفتن به درب منازل و صحبت به صورت حضوری با رای دهندگان.
Coalition: اتحاد دو یا چند گروه سیاسی با یکدیگر. این کار معمولا برای تشکیل دولت یا جناح اپوزیسیون انجام می شود. در استرالیا وقتی از عبارت ‘the Coalition’ استفاده می شود معمولا منظور همکاری نزدیک بین دو حزب لیبرال و حزب ملی گرایان استرالیا است.
Conservative: فرد یا سیاستمداری که معمولا مایل است شرایط همچنان به همان گونه باقی بماند که هست. فردی که از ارزش های سنتی حمایت می کند و مخالف مداخله دولت است. این فرد معمولا از نظر دیدگاه سنتی در جناح "راست" یا "راست مرکز" یا "دست راستی" در علم سیاست قرار دارد.
Deficit: تفاوت بین پولی که دولت از محل دریافت مالیات جمع آوری می کند و پولی که در همان محدوده زمانی هزینه می شود. کاهش میزان کسر بودجه همواره یکی از موضوعات اصلی و مهم در گفتگوهای سیاسی است.
Dog-whistle politics: پیام سیاسی که به نظر می رسد برای عموم جامعه یک معنا دارد اما در واقع یک معنای اضافی و متفاوت برای برخی از گروه های فرعی و مورد هدف دارد. معمولا از این امر برای انتقاد از یک سیاست استفاده می شود؛ انتقادی که به نظر منطقی می آید اما در واقع از آن برای راضی کردن یا راضی نگهداشتن بخش افراطی تری از رای دهندگان استفاده می شود. در سیاست استرالیا، از این امر به صورت سنتی برای توصیف انگیزه ها و لفاظی های سیاسی پیرامون موضوع مهاجرین و پناهجویان استفاده می شود.
Elector: همه آنهایی که از حق رای دادن در یک انتخابات برخوردارند.
Electoral roll: فهرست افرادی که برای رای دادن در انتخابات در استرالیا ثبت نام کرده اند. این فهرست توسط کمیسیون انتخابات استرالیا (AEC) تهیه و سازماندهی می شود.
Electorate: منطقه یا حوزه ای که یک نماینده منتخب پارلمان، نمایندگی آن را بر عهده دارد. ۱۵۰ حوزه انتخابیه در استرالیا وجود دارد. و در نتیجه آن ۱۵۰ نماینده پارلمان نیز انتخاب می شوند. به طور متوسط ۱۵۰ هزار شهروند در هر حوزه انتخابیه زندگی می کنند که در آن به طور متوسط ۱۰۰ هزار نفر رای دهنده حضور دارند.
Freedom of speech: حق صحبت به صورت آزادانه در خصوص موضوعات سیاسی و اجتماعی بدون سانسور یا ترس از آنکه صدای فرد خفه شود.
Favourite: نامزدی که احتمال دارد در انتخابات پیروز شود یا توسط حزبش برای شرکت در یک انتخابات معرفی شود.
Gerrymander: تقسیم عمدی یک حوزه انتخابیه به صورتی که با انجام این کار، مزیتی برای یک حزب سیاسی یا رای دهندگان خاص ایجاد شود.
Grassroots: مردم معمولی که حامیان اصلی یک سازمان یا حزب سیاسی هستند. معمولا از این افراد با عبارت ‘the base’ نیز نام برده می شود.
The House of Representatives: مجلس نمایندگان یا پارلمان استرالیا متشکل از ۱۵۰ نماینده که انتخاب می شوند و نمایندگی حوزه های انتخابیه خود را بر عهده دارند.
Hung parliament: اگر هیچ حزبی نتواند اکثریت کرسی ها در مجلس نمایندگان را کسب کند (تعداد ۷۶ کرسی یا تعداد بیشتر) به این وضعیت "پارلمان معلق" یا ‘hung parliament’ گفته می شود.
Hustings: جلسات عمومی پیش از انتخابات که در آن نامزدها سیاست های خود را در قالب بخشی از کارزارهای انتخاباتی خود اعلام می کنند.
Incumbent: فردیکه در حال حاضر یک سمت سیاسی دارد.
Informal vote: یک رای که در هنگام شمارش آرا، به حساب آورده نمی شود زیرا فرد رای دهنده، برگه رای را به صورت درست پر نکرده است یا از روی عمد و به نشانه اعتراض، برگه رای را مخدوش کرده است.
Independent: یک سیاستمدار یا نامزد که به یک حزب سیاسی تعلق ندارد.
Interest group: گروهی افراد که برای اقدام در خصوص یک علت، منفعت یا نگرانی سازماندهی شده اند.
Kingmaker: یک حزب سیاسی کوچک یا یک سیاستمدار مستقل که هنگامی که هیچ حزبی نتواند با یک اکثریت قاطع یک دولت تشکل دهد، نقش بسزایی در تشکیل یک اکثریت برای پیروز شدن دولت ایفا می کند.
Landslide victory: اکثریت قاطع آرا برای یک نامزد یا حزب در یک انتخابات.
Marginal seat: کرسی که با اختلافی بسیار کم یک در اختیار یک حزب سیاسی قرار دارد و در معرض خطر شکست در برابر یک حزب سیاسی دیگر قرار دارد.
Moderate: فرد یا نامزدی با دیدگاه ها و سیاست های معتدل.
Mudslinging: گفتن چیزهای منفی درباره یک رقیب انتخاباتی در خلال کارزار انتخاباتی. از این امر همچنین با عبارت ‘dirty politics’ نیز نام برده می شود.
Multiculturalism: یک فلسفه سیاسی که موافق اختلاط فرهنگ های گوناگون و آشنا شدن با غذا، موسیقی، هنر، ادبیات، زبان و آداب و رسوم دیگران است تا بتوان از این طریق از هر گونه سوء تفاهم پیشگیری کرد و با نژادپرستی مبارزه کرد و جامعه پذیرایی را برای همگان ایجاد کرد.
The Left : سازمان های احزاب سیاسی که به صورت کلی آزادی و عدالت اجتماعی را بر تجارت آزاد ترجیح می دهند و قصد دارند ثروت کشور را به طور مساوی بین همه مردم تقسیم کنند. از چپ در اغلب مواقع به عنوان "مترقی" نام برده می شود. "leftie" یک اصطلاح عامیانه است که در اغلب مواقع از آن برای انتقاد از یک فرد که از "چپ" پشتیبانی می کند استفاده می شود.
Liberalism: یک ایدئولوژی گسترده سیاسی که به طور کلی طرفدار آزادی فردی، دولت باز و تجارت آزاد است اما در عین حال از ورود دولت برای حفاظت از اقتصاد و شهروندان آسیب پذیر نیز پشتیبانی می کند.
Mandate: اختیار برای نمایندگی منافع جامعه و اقدام از طرف آنها.
Manifesto: سندی درباره ارزش ها، اهداف و اقدامات منتخب یک حزب سیاسی در صورت پیروزی آن حزب و تشکیل دولت. این سند معمولا به عنوان پلت فرم آن حزب نیز شناخته می شود.
MP: این اصطلاح در واقع به معنای نماینده پارلمان است. هر یک از ۱۵۰ حوزه انتخابیه در مجلس نمایندگان یک نماینده پارلمان دارد که نمایندگی آن حوزه و منافع آن منطقه را نمایندگی می کند.
Nanny state: از این عبارت معمولا برای انتقاد کردن از یک سیاست یا ایده استفاده می شود. ایده یا سیاستی که معمولا به حکومتی مرتبط می شود که بیش از حد محافظت کننده است یا به طور گسترده در آزادی های فردی و انتخاب افراد دخالت می کند.
Nativism: سیاست حفاظت از منافع ساکنان بومی و متولد شده در کشور در برابر مهاجران.
Opposition: احزاب سیاسی که در دولت نیستند، در مجلس نمایندگان و مجلس سنا در برابر حزب حاکم یا ائتلاف می نشینند. رهبر حزب مخالف با بیشترین کرسی "رهبر اپوزیسیون" نامیده می شود.
Platform: بیانیه کتبی یک حزب سیاسی درباره اصول و سیاست های آن حزب در رابطه با تعدادی از موضوعات که در طول کارزارهای انتخاباتی منتشر می شود. به این بیانیه "مانیفست" نیز می گویند.
Polls: درخواست، ضبط و تجزیه و تحلیل نظرات مردم در یک نظرسنجی در طول مبارزات انتخاباتی. از افراد یا سازمان هایی که نظرسنجی را انجام می دهند، اغلب با عبارت pollsters نام برده می شود.
Polling station: مکانی که فرد به آن می رود تا رای دهد. معمولا جایی در محل زندگی فرد. جایی مانند مدرسه، کلیسا یا مرکز اجتماعات.
Political correctness: گاهی اوقات از آن با عنوان "PC" نام برده می شود. از این اصطلاح برای توصیف زبان، سیاست ها یا تدابیری استفاده می شود که برای جلوگیری از اهانت به اعضای یک گروه خاص جامعه استفاده می شود.
Pork-barrelling: اصطلاحی که اغلب از آن در سیاست استرالیا استفاده می شود. دولت یا کاندیدای متهم به " pork-barrelling’ "، دولت یا کاندیدایی است که وعده تخصیص بودجه بیشتر به کرسی های حاشیه ای در مقایسه با کرسی های امن یا کرسی هایی می دهد که در آنها مذاکراتی با برخی از نمایندگان مستقل در حال انجام است .
Postal voting: پس از اعلام تاریخ برگزاری یک انتخابات مردم می توانند رای خود را به صورت پستی انجام دهند و بخواهند تا برگه های رای برای آنها پست شود. شما می توانید به صورت آنلاین و از طريق وب سايت AEC اقدام کنید يا با تکميل يک فرم درخواست (که در طول مبارزات انتخاباتی در دفاتر AEC موجود می باشد) درخواست بدهید.
Preferential voting: استرالیا از سیستم ترجیحی رای گیری در انتخابات مجلس نمایندگان استفاده می کند. این به معنی آن است که رای دهندگان باید بر روی برگه های رای، کاندیداها را به ترتیب اولویت شماره گذاری کنند. در صورتی که هیچ نامزدی نتواند بیش از ۵۰ درصد رأی نخستین اولویت را از آن خود کند، نامزدی که دارای کمترین تعداد رای به عنوان اولویت نخست است، حذف می شود و آرا او بر اساس اولویت های ثبت شده رای دهندگان به نامزد های باقیمانده تعلق خواهد یافت. این روند ادامه می یابد تا یک نامزد در نهایت بتواند به یک اکثریت دست پیدا کند.
Preference deals: احزاب سیاسی استرالیا تصمیم دارند تا در نحوه اولویت بندی رای دهندگان در هنگام انتخابات تاثیر بگذارند. آنها این کار را از طریق توزیع برگه هایی با عنوان "چگونه رای دهم" در حوزه های رای گیری انجام می دهند. احزاب سیاسی ممکن است برخی مواقع بین خود به یک سری توافق ها دست پیدا کنند. این توافق های ترجیحی ممکن است براساس موافقت نامه هایی باشد که در کرسی های محلی و یا در سراسر کشور حاصل می شوند. این توافق ها در اغلب موارد به دلیل اهمیتشان به بحث های کلیدی در طول انتخابات تبدیل می شوند (به ویژه در انتخابات مناطق حاشیه ای و روستایی و برای احزاب کوچک).
Prime Minister: رهبر حزب برنده یا رهبر بزرگ ترین حزب در یک ائتلاف پیروز در انتخابات فدرال، نخست وزیر استرالیا می شود.
Progressive: یک فرد یا سیاستمداری که به تغییر و اصلاحات علاقمند است و به طور کلی از ایده های جدید و توسعه سیاست های قدیمی تر استقبال می کند. معمولا از این فرد با عنوان "چپ"، "جناح چپ" یا "سمت چپ مرکز" در سیاست نام برده می شود.
Protest vote: رأی به یک نامزد نه برای حمایت از او بلکه به نشانه عدم تایید یک حزب سیاسی یا نامزد دیگر.
Populism: یک برنامه یا جنبش سیاسی که یک "فرد عادی" را به قهرمان تبدیل می کند. این امر معمولا در مخالفت با یک فرد "نخبه" صورت می گیرد. نامزدها یا احزاب پوپولیست اغلب دارای عناصر چپ و راست به صورت مخلوط هستند. آنها مخالف منافع شرکت های بزرگ مالی و تجاری هستند و غالبا با احزاب سیاسی شناخته شده نیز خصومت دارند.
Populist: در اغلب مواقع از این واژه برای انتقاد از فرد یا حزبی که ادعا می کند نماینده مردم معمولی است استفاده می شود.
Pub test: اصطلاحی که از آن برای توصیف دیدگاه عمومی "استرالیایی های روزمره" در مورد وقایع کنونی، سیاستمداران و سیاست ها استفاده می شود. به عنوان مثال، زمانی که گفته می شود چیزی در آزمون موسوم به Pub test نمره قبولی نمی گیرد منظور چیزی است که مردم به آن باور ندارند یا با آن موافق نیستند.
The Right: بخشی از یک حزب سیاسی، سازمان یا یک سیستم که در اندیشه و نگرش سیاسی خود محافظه کار است.
Seat: حوزه انتخابیه. در اصل به معنی یک مکان جغرافیایی است که یک نماینده در پارلمان برای آن نقطه نشسته است. امروزه اغلب از این واژه برای ارجاع به حوزه انتخابیه یا کرسی استفاده می شود.
Safe seat: یک حوزه انتخابیه که احتمالا یک نامزد یا حزب خاص آنگونه که الگوهای رأی در انتخابات قبلی یا نظرسنجی از رای دهندگان مطرح می کنند، در آن پیروز می شود.
The Senate: مجلس ارشد قانونگذاری در استرالیا است. این مجلس همگام با مجلس نمایندگان است. مجلس سنا جمعا ۷۶ سناتور دارد. ۱۲ سناتور از هر یک از شش ایالت انتخاب می شوند (صرفنظر از جمعیت آنها) و دو سناتور از قلمروی مرکزی استرالیا و قلمروی شمالی. سناتورها تحت یک سیستم رای گیری قابل انتقال بر مبنای ایده نمایندگی متناسب بخش های کشور انتخاب می شوند.
Small ‘L’ Liberal: اغلب از این واژه برای توصیف فردی که دارای دیدگاه های سیاسی لیبرال است استفاده می شود. از این واژه برای متمایز کردن یک عضو محافظه کارتر حزب لیبرال استرالیا استفاده می شود.
Spin: فعالیت های روابط عمومی، مثلا انتشارات مطبوعاتی یا مصاحبه هایی که هدف از آن اعلام وقوع یک حادثه برای یک سیاستمدار یا حزب او به شیوه ای یک طرفه است.
Spin doctor: کلمه ای که از آن برای توصیف فردی استفاده می شود که فقط تفاسیر مورد نظر یک چهره عمومی به ویژه یک سیاستمدار را تبلیغ می کند.
Sound bite: یک سخنرانی مختصر و قابل تکرار در برنامه های رادیو، تلویزیون و برنامه های آنلاین برای نشان دادن موقعیت یک نامزد سیاسی یا حزب سیاسی او. اغلب از این کار برای انتقاد از یک نامزد استفاده می شود.
Straw poll: یک نظرسنجی غیر رسمی یا نظرسنجی تکمیلی برای دریافت ایده ای از افکار عمومی.
Swing: از این کلمه برای مفهوم تغییر در حمایت رای دهندگان در کل کشور و یا رای دهندگان منفرد (به طور کلی در مقایسه با آخرین انتخابات) استفاده می شود. وقتی که از Swing صحبت می شود معمولا این عمل با عنوان کردن یک درصد مثبت یا منفی صورت می گیرد.
Swing voter: فردی که حمایتش ممکن است از یک حزب سیاسی به حزب دیگر تغییر یابد. این امر بسته به موضوع مورد نظر و یا انتخابات تغییر می کند.
Surplus: وضعیتی که در آن یک دولت پول مالیات بیشتری را در مقایسه با پولی که هزینه می کند، دریافت می کند. این وضعیت در واقع برعکس کسری بودجه است.
Tactical voting: هنگامی که یک رای دهنده به نامزد مورد نظر خود رای نمی دهد، اما به جای آن به نامزدی دیگر رای می دهد با این امید که بتواند از این طریق جلوی پیروزی قوی ترین نامزد را بگیرد.
Term: مدت زمان ثابت بین انتخابات عمومی. نمایندگان مجلس برای یک دوره انتخاب می شوند.
Two-party-preferred vote: نتیجه انتخابات یا نظرسنجی پس از آنکه ترجیحات رای دهندگان بین دو نامزد برتر توزیع شد. وقتی سخن از موضوع Two-party-preferred vote به میان می آید معمولا از درصدی از آرا صحبت می شود که بین دو گروه اصلی سیاسی (جناح ائتلاف و حزب کارگر) در پارلمان فدرال شناور است.
Ultra-marginal seat: کرسی که با اختلافی بسیار کم در اختیار یک حزب سیاسی قرار دارد و معمولا از آن با عنوان یک کرسی در معرض خطر نام برده می شود که احتمال دارد در برابر حزب رقیب شکست بخورد.
Voter turnout: تعداد یا درصد کلیه رای دهندگانی که در انتخابات رای می دهند.