اولین افغانی که به آسترالیا آمد چه کسی بود؟

Portrait of a cameleer of the Burke and Wills expedition by William Strutt, 1860 (State Library of NSW).jpg

پرتره یکی از شتربانان سفر اکتشافی برک و ویلز توسط ویلیام استرات، ۱۸۶۰. این نقاشی در کتابخانه ایالتی نیوساوت‌ولز نگهداری می‌شود. Credit: State Library of NSW

اپليكيشن راديوى اس بى اس را دريافت كنيد

طريقه ھاى ديگر شنيدن

آسترالیا به چندفرهنگی بودن خود می‌بالد، اما برای رسیدن به این مرحله پستی و بلندی‌های زیادی را طی کرده است. هر فرهنگ جدیدی که در این‌جا پا گرفته، با ماجراجویی فرد یا خانواده‌ای آغاز شده که برای رسیدن به این نقطه دور کره خاکی، از اقیانوس‌ها عبور کرده‌اند. در این گزارش، یکی از این پیشگامان را معرفی می‌کنیم.


مِنیندی (Menindee) روستای کوچکی در حاشیه غربی ایالت نیوساوت، نزدیک مرز آسترالیای جنوبی است.

منیندی جایی است به باور برخی از مورخان، نخستین مهاجر افغان‌تبار آسترالیا در آن دفن شده است.

مورخان آسترالیایی او را به نام دوست محمد می‌شناسند. دوست محمد در سال ۱۸۶۰ میلادی به عنوان یک شتربان/ساربان وارد ملبورن شد.

نام شتر در آسترالیا با 'گان/غان'- صورت کوتاه‌شده افغان- گروه خورده است، اما مورخان می‌گویند که همه این شتربانان افغان نبوده‌اند و از منطقه وسیعی که از افغانستان امروزی تا هند شرقی را در بر می‌گیرد، به این کشور آورده شده بودند.

دکتر دیو فینیکس از دانشگاه جیمز کوک در رابطه به اطلاق کلمه افغان به این شتربانان می‌گوید: «این یک کلمه بسیار متأخر است که در هیچ کجای دهه ۱۸۶۰ دیده نمی‌شود. آن‌ها را سپوی، ساوا، لاسکار، آسیایی، هندی، هندی شرقی، پارسی، سندی و مالایی می‌خواندند. بنابراین بلی، تعیین این‌که آن‌ها از کجا آمده‌اند، دشوار است.»

دکتر فینیکس مطالعات گسترده‌ای درباره سفر اکتشافی 'برک و ویلز' (Burke and Willis expedition) انجام داده است. این اولین سفر اکتشافی زمینی در آسترالیا بود که در سال ۱۸۶۱ به ابتکار دولت ویکتوریا و با استفاده از شتر انجام شد.
در این گروه دو شتربان به نام‌های دوست محمد و بلوچ خان نیز شامل بودند که هر کدام را می‌توان اولین مهاجر افغان در آسترالیا در نظر گرفت.

اما چون دوست محمد از جایی در افغانستان کنونی بوده است، مورخان او را اولین مهاجر ثبت‌شده افغان در آسترالیا می‌دانند.

دکتر فینیکس می‌گوید: «آن‌ها در قرارداد اسم شان را نوشتند و این‌که اهل کجا بودند. دوست محمد گفته که او فرزند ملامحمد از زیله/زیلای غزنی است، زیلا واحد اداری یا ناحیه یا یک بخش است، بنابراین دوست محمد اهل غزنی بوده که اکنون در افغانستان است.»

اما مطابق اطلاعات اس‌بی‌اس دری، در ولایت غزنی کدام السوالی یا واحد اداری به نام زیله یا زیلا وجود ندارد. امکان دارد زیلا نام ده یا قریه‌ای در ولایت باشد.

اِیَن هی، مدیر انجمن سلطنتی جغرافیایی، درباره چگونگی ورود دوست محمد به آسترالیا می‌گوید: «دوست محمد اولین شتربان افغان در آسترالیا بود و او توسط جورج لندلز (George Landells) به این‌جا آورده شد.»

او می‌افزاید: «حالا جورج لندلز در طول جنگ افغانستان در هند بود و در پیشاور در مرز هند و افغانستان مستقر بود. و تقریباً در همان زمان بود که دولت استعماری ویکتوریا علاقه زیادی به استفاده از شتر پیدا کرده بود. لندلز به پیشاور رفت و ۲۴ شتر خرید و سه مرد را برای رسیدگی به آن‌ها استخدام کرد. و سرکرده آن‌ها دوست محمد بود.»

جورج لندلز اولین رابط بین دوست محمد و آسترالیا بوده و از قرینه‌های تاریخی به نظر می‌رسد رابطه خوبی با هم داشته‌اند.

آقای هی می‌گوید، لندلز یک شخصیت رنگارنگ داشت.

«داستان از این قرار است که وقتی او به بندر ساحلی ملبورن آمد، همراه با شتربانان لباس افغانی به تن کرده بود و با آن‌ها در خیابان‌ها رژه رفت.»

دوست محمد که بود؟

آقای هی خاطرنشان می‌کند که دوست محمد از یک خانواده با منزلت اجتماعی خاص آمده بود.

او می‌گوید: «خوب، او پسر یک ملا بود و در زمان استخدامش توسط لندلز ۴۵ سال داشت. در واقع نسخه اصلی قرارداد کاری او که در ماه مارچ ۱۸۶۰ به زبان دری نوشته شده و یک ترجمه انگلیسی آن در اداره ثبت عمومی ویکتوریا موجود است.»

با این‌حال، در نسخه اصلی این قرارداد که اس‌بی‌اس دری آن را از اداره ثبت عمومی ویکتوریا به دست آورده، کسی نام دوست محمد وجود ندارد. در آخر این قرارداد، چهار نفر امضا کرده‌اند که یکی از آن‌ها خود را اهل غزنی معرفی کرده است. اسم او «محمد غوث فرزند ولی محمد» است.
exhibition-item-fit-560h.jpg
نسخه اصلی قرارداد کاری دوست محمد و همراهانش با اداره اکتشاف دولت وقت ویکتوریا Credit: Public Record Office Victoria
این امکان وجود دارد که «محمد غوث» بعدها به دوست محمد معروف شده باشد و تاریخ‌نگاران نیز او را به همین نام شناخته باشند.

یک سند دیگر، تاریخ تولد دوست محمد را سال ۱۸۳۹ ذکر می‌کند که با این‌حساب، او در جوانی و در ۲۲ سالگی به آسترالیا آمده است.

به گفته دکتر فینیکس، دوست محمد در یک گروه هشت‌نفره به آسترالیا آمد، اما نیمی از اعضای گروه برگشتند و تعداد آن‌ها ابتدا به چهار نفر و سپس به دو نفر تقلیل یافت.

او می‌گوید: «یکی از آن‌ها، مرد جوان هندو به نام ساملا بود که نمی‌توانست جیره‌های غذایی تهیه‌شده برای این سفر اکتشافی را بخورد، بنابراین فقط چند روز دوام آورد و به هند بازگشت. دیگری عیسی خان بود که قبل از مریض شدن تا سوان هیل با اعضای گروه ماند و بعد به ملبورن و از آن‌جا به هند بازگشت.»

تنها دو شتربانی که در سفر اکتشافی برک و ویلز ماندند، بلوچ خان، از اوتار پرادش هند و دوست محمد بودند.
exhibition-item-fit-1200x1200.jpg
ترجمه انگلیسی قرارداد کاری دوست محمد و همراهانش با اداره اکتشاف دولت وقت ویکتوریا Credit: Public Record Office Victoria
اما آن‌طور که دکتر جونو لینین، متصدی موزیم ملی آسترالیا، توضیح می‌دهد، سفر اکتشافی برک و ویلز سفر موفقیت‌آمیزی نبود.

خانم لینین می‌گوید: «این سفر اکتشافی یک فاجعه بود، و تاریخچه‌ای از شکست‌های بزرگ در تاریخ آسترالیا وجود دارد که با برک و ویلز شروع می‌شود. در قرن نوزدهم، رقابت زیادی بین مستعمره‌ها حول این ایده اکتشاف وجود داشت.»

دکتر لینین فکر می‌کند که این دو شتربان، دوست محمد و بلوچ خان، در یک رقابت بین مستعمره‌های آسترالیا گیر افتاده بودند.

«کل آن مبتنی بر غرور و خودپسندی بود، مبتنی بر غرور ویکتوریا در برابر غرور آسترالیای جنوبی بود. همه چیز درباره این بود که چه کسی اولین مستعمره‌ای می‌شود که واقعاً قاره را طی کند. قرار بود اعتبار زیادی در آن نهفته باشد.»

بلوچ منزلت زیادی برای خودش کسب کرد و از وقت خود لذت برد، اما رابطه دوست محمد با برک خراب شد و مورد تحقیر قرار گرفت.

برک سوارکاری بود که از ابتدا با ایده استفاده از شتر مخالفت داشت.

جورج لندلز حامی دوست محمد بود.

اما به گفته دکتر لینین، لندلز از سفر اکتشافی کنار زده شد که این ضایعه بزرگی برای دوست محمد بود.

«در ابتدا وقتی برک به رهبری گروه منصوب شد، لندلز نفر دومش بود، اما وقتی به منیندی رسیدند، بین لندلز و برک درگیری رخ داد و برک او را اخراج کرد.»
دکتر فینیکس می‌گوید، در طول این سفر، دوست محمد در کوپرز کریک رها شد و مردی به نام جان کینگ به‌ عنوان شتربان جایگزین او گردید.

کینگ هیچ تجربه‌ای با شتر نداشت، اما برک احترام کمی برای این حیوان قایل بود و استدلال می‌کرد که هر کسی با مهارت اسب‌سواری می‌تواند آن‌ها را هدایت کند.

آقای فینیکس می‌گوید: «دوست محمد تا کوپرز کریک با برک و ویلز ادامه داد. برک احترام کمی برای دوست محمد و تخصص او در شتربانی قایل بود. و به این ترتیب، وقتی برک به سوی خلیج کارپنتاریا رفت، جان کینگ را مسئول شترها کرد و دوست محمد را در انبار توشه جا گذاشت. آن‌ها مدت بیش از سه ماه تابستان را در گرما و غبار و مگس آن‌جا سپری کردند.»

به گفته دکتر فینیکس، بعد از مدتی رابطه دوست محمد با ویلیام براهه، مسئول انبار، خراب شد که این شرایط را برای او بدتر کرد.

«به نظر می‌رسد که ویلیام براهه و دوست محمد با هم اختلاف پیدا کردند. دوست محمد علاقه زیادی به شکار مرغابی‌ها و پرندگان داشت و در روزهای اول غذا تهیه می‌کرد، اما شلیک مداوم اسلحه باعث ترس مرغابی‌ها شد و آن‌ها بسیار نادر شدند.»

«دوست محمد کاملاً درونگرا شد، از بیماری اسکوربوت رنج می‌برد و کاملاً مریض بود و در یک مرحله ویلیام براهه با مشت به دهان او می‌کوبد و یکی از دندان‌هایش را می‌شکند و بعد او را این‌سو و آن‌سو می‌کشاند و مجبورش می‌کند که کار کند، پس ویلیام براهه و دوست محمد با هم کنار نمی‌آیند.»

در نهایت، براهه و دوست محمد با گروهی به سوی ملبورن فرستاده می‌شوند.

اما قبل از این‌که عازم ملبورن شود، در ۳ جنوری ۱۸۶۲ شتری در منیندی به دوست محمد حمله‌ور می‌شود او را برای همیشه معلول می‌سازد.

دکتر فینیکس: «یکی از شترهای نر بزرگ، به نام نِرو، او را از بازو یا آرنج بلند می‌کند، مانند گربه‌ای که موش را تکان می‌دهد، او را در هوا تکان می‌دهد، آرنجش را از جا در می‌آورد و به بازویش آسیب می‌زند، به طوری که بازویش از استفاده می‌افتد.»

«حمله به ‌قدری وحشیانه است که آن‌ها فکر می‌کنند دوست محمد ممکن است در منیندی بمیرد. او توسط طبیبی مداوا می‌شود و در نهایت وقتی به اندازه‌ای بهبود می‌یابد که بتواند سفر کند، ناگهان نمی‌تواند اسب‌سواری کند، زیرا وضعیت دستش خیلی بد است. آن‌ها او را روی گاری می‌نشانند و می‌برند سوار قایق بخار می‌کنند و سپس بر یک گاری قاطر به ملبورن می‌فرستند.»
LISTEN TO
Filmmaker explores the love that grew between Afghan cameleers and Indigenous women  image

روابط عاشقانه ساربانان افغان و زنان بومی آسترالیا؛ سوژه مستند جدیدی از فهیم هاشمی

SBS Dari

13/11/202013:42
با این وجود، دوست محمد خوش‌اقبال‌تر از برک و ویلز بود که قبل از بازگشت از سفر اکتشافی شان جان دادند.

بلوچ خان زندگی خوبی برای خودش دست‌وپا کرد و با دوست محمد دوست ماند.

دکتر فینیکس سندی از ازدواج بلوچ و تغییر نامش به شوالیه بلوچ یا بلوچ نایت پیدا کرده است.

«من سند ازدواجش را دارم و دوست محمد در عروسی شاهد یا بهترین مردش بود. آن‌ها در کلیسایی نزدیک پل پرنسس در وسط ملبورن ازدواج کردند. بلوچ خان آشکارا وابستگی زیادی به آسترالیا داشت و در میان بسیاری از کاوشگران از احترام زیادی برخوردار بود.»

دوست محمد باز هم به منیندی رفت و در آن‌جا در نانوایی مردی به نام ویلیام اه‌چی که احتمالا از نسب چینی بود، مشغول به کار شد.

آقای هی به این باور است که معلولیت دوست محمد امرار معاش را برایش دشوار ساخته بود و به همین دلیل، آسایش نسبی آسترالیا را نسبت به بازگشت به افغانستان ترجیح داد.

آقای هی می‌گوید: «به او ۲۰۰ پوند غرامت پرداخت شد و من گمان می‌کنم که ۲۰۰ پوند در آن زمان می‌توانست در مقایسه با دستمزدی که می‌توانست به عنوان یک شتربان معلول در افغانستان کمایی کند، اگر اصلاً دستمزدی وجود داشت، انگیزه‌ای برای ماندن در آسترالیا باشد.»
همچنین کمیته اکتشاف به دوست محمد سالی ۶۰ پوند دستمزد داد که دقیقاً نصف دستمزد یک کارگر اروپایی بود.

دوست محمد در نامه‌ای به فرماندار ویکتوریا شکایت کرده بود که لندلز می‌خواست به او دستمزد برابر با اروپایی‌ها پرداخته شود.

امروزه مقبره‌ای در مجاورت روستای منیندی وجود دارد که نام دوست محمد روی آن درج شده و سال مرگ او ۱۸۸۰ ذکر شده است.

قبر دوست محمد یا عرب؟

حداقل از اواخر قرن نوزدهم، مردم محل آن را به نام «قبر عرب» می‌شناختند که نشان می‌دهد اصطلاحاتی که در آن زمان برای تشخیص اصالت مردم به کار برده می‌شدند، خیلی مبهم بوده‌اند.

با این حساب، دوست محمد اولین مهاجر دایمی افغان در آسترالیا بوده است.

اما دیو فینیکس داستان قبر را به چالش می‌کشد. او می‌گوید، مردم محل برای مدت ۷۰ سال این قبر را به نام قبر عرب می‌شناختند، اما در سال ۱۹۵۱ که حکومت‌داری محلی دارلینگ شایر آن را بازسازی کرد، نویسنده‌ای به نام فرانک کلون که یک داستان خوب را بر حقیقت ترجیح می‌داد، نام دوست محمد را روی آن قبر گذاشت.

دکتر فینیکس فکر می‌کند که تجربه دوست محمد آن‌قدر بد بوده که شاید می‌خواسته به وطنش برگردد.

او نامه‌ای از دوست محمد پیدا کرده که در آن از مقامات خواسته است که او را به زادگاهش برگردانند، اما نمی‌تواند اثبات کند که او واقعاً آسترالیا را ترک کرده است یا خیر.

«او از کس دیگری می‌خواهد که از طرفش نامه بنویسد، التماس می‌کند که به وطنش برگردد، آن‌ها پولش را می‌دهند، تکت/بلیطی برایش می‌دهند، چرا باید نظر خود را عوض کند؟»

«به او ۳۰۰ پوند پرداخت شده است، پس نسبتاً ثروتمند است، آن‌ها روز جمعه بلیط کشتی بخار می‌خرند و شنبه کشتی حرکت می‌کند، جمعه‌شب بلیط را به دوست محمد می‌دهند، اما نام او در لیست مسافران نیست!»

با این‌حال، اگر دوست محمد به زادگاهش هم برگشته باشد، او اولین افغان‌تباری بوده که طعم زندگی را در آسترالیای آن زمان چشیده است.

اما این سوال همچنان بی‌پاسخ می‌ماند که نخستین افغانی که برای دایمی در آسترالیا ساکن شد، چه کسی بود؟



به اشتراك بگذاريد