صبا رند که از نوادگان یک شتربان بلوچ افغان و زنی از بومیان آسترالیا (ابورجینل) هست میگوید به تمامی هویتهایش افتخار میکند.
این بانوی ٣٥ ساله میگوید: «در میان جوامع ابورجینل من خودم را به عنوان یک زن از طایفه یامتجی-بدیمایا (Yamatji-Badimaya) معرفی خواهم کرد و همچنان خواهم گفت من یک زن بلوچ افغان هستم و نیز مسلمان، پس من به تمامی هویتهایم افتخار میکنم».
پدرِ پدرکلان خانم رند، غلام بدولا، در سال ۱٨٨٥ هنگامی که تنها ۱٢ سال داشت، به بندرگاه آگوستا در ایالت ساوت آسترالیا (آسترالیای جنوبی) رسید و به عنوان یک شتربان بر روی راهآهن «غان» که شهرهای داروین و ادلاید را با هم وصل میکند، کار کرد.
پس از پایان کار راهآهن، بدولا در منطقه جیرالدتون (Geraldton) ایالت وسترن آسترالیا (آسترالیای غربی) ساکن شد.
شهروندی پاداشی
مریم مارتین (راست) و غلام بدولا (چپ) با فرزندان شان Source: National Indigenous Times
خانم رند میگوید: «در اوایل سالهای ۱٩٠٠ سیلابی در منطقه جیرالدتون در وسترن آسترالیا رخ داد و چون او مردمان زیادی را از سیلاب نجات داد، حکومت آسترالیا برایش شهروندی داد، که در آن زمان تا حد زیادی نادر بود چون خیلی از شتربانان افغان باید به زادگاهشان بازمیگشتند».
بدولا که برای خودش گوسفندداری زده بود، در حالی که بیش از ٤٠ سال عمر داشت، در ماه دسامبر ۱٩۱٧ با زنی ۱٦ ساله از خانوار یامتجی طایفه بدیمایای مردم بومی به نام مریم مارتین ازدواج کرد.
مریم مارتین دختر یک مرد مسلمان مالیزیایی و یک زن یامتجی-بدیمایای ابورجینل بود که در مالداری/دامداری بدولا کار میکردند.
اما در آن وقت ازدواج یک شتربان بلوچ افغان با یک زن ابورجیل کار آسانی نبود و نگهبان ارشد ابورجینیها در ایالت وسترن آسترالیا، ا. او. نیول (A. O. Neville) با غیرقانونی خواندن این ازدواج، میخواست مریم را از شوهرش جدا و در مراکز مخصوص سکونت ابورجینلها قرار دهد.
خانم رند گفت: «و، او به خاطر فرهنگش خواست با او ازدواج کند و در آن زمان، مردان افغان با ازدواج به زنان ابورجینل افتخار میبخشیدند، نه تجاوز جنسی به آنها، اگر شما با تاریخ آسترالیا آشنا باشید».«ما اسناد زیادی داریم که نشان میدهند آنها وقتی میخواستند با هم نکاح- کلمه عربی معادل ازدواج- کنند، با چه مشکلاتی رودررو شدند».
نام مریم مارتین پیش از ازدواج با غلام بدولا، مارین مارتین بود. Source: Supplied
اما در نهایت، محکمه/دادگاهی در منطقه «کیو» (Cue) ازدواج آنها را به رسمیت شناخت.
پنهان شدن در جنگل
مرگ مریم به عمر ٢٧ سالگی، غلام را با چهار کودک- سه پسر و یک دختر- تنها گذاشت.
غلام نه تنها مسئولیت بزرگ کردن کودکان را داشت، بلکه باید آنها را از چشم مأموران حکومت نیز پنهان میکرد. حکومت در آن زمان کودکان دورگه مردم بومی را به زور از خانوادهها جدا و در مراکز مخصوص حکومتی نگهداری و آموزش میداد.
«در آن زمان دیول شیطانصفت که کمیشنر حفاظت از کودکان بود، میخواست کودکان دورگه ابورجینل را از خانوادهها دور کند...»
ا. او. نیول در سال ۱٩۱٥ به عنوان نگهبان ارشد ابورجینیها در وسترن آسترالیا گماشته شد و تا ۱٩٤٠ در این سمت کار کرد. او مسئول جداسازی بخش زیادی از کودکان دورگه ابورجینل از خانوادههای شان، اکنون معروف به «نسل دزدی شده» (Stolen Generations)، بود.خانم رند میگوید تنها دختر غلام و مریم، نورا بدولا، که تا سال ٢٠٠٥ زنده بود، از آن دوران قصه میکرد که چگونه با برادرانش برای پنهان شدن از چشم مأموران حکومت در میان جنگل و درختان پناه میگرفتند.
مریم مارتین به عمر 27 سالگی وفات کرد. Source: Supplied
در نهایت غلام برای حفاظت از کودکانش آنها را به زادگاهش بلوچستان که در آن زمان یک منطقه خودمختار بود، فرستاد.
نسلهای بعدی
وقتی کودکان غلام به اندازه کافی برای در امان ماندن از اداره حفاظت از کودکان بزرگ شدند، دوباره تصمیم گرفتند به آسترالیا بازگردند.
با این حال، نورا بدولا تا سال ٢٠٠٠ میلادی برای به دست آوردن شهروندی آسترالیاییاش مبارزه کرد و وقتی به آسترالیا آمد، تنها پنج سال در کشور زادگاهش زندگی کرد.
یکی از پسران غلام و مریم، پدرکلان صبا، پس از بازگشت به آسترالیا با یک زن ایرانی ازدواج کرد و برای کار به لندن کوچید.
مادر صبا که در لندن متولد شد، یکی از ده کودک این زوج بود.
مادر صبا با یک مرد بلوچ ازدواج کرد و صبا بزرگترین فرزند- از میان چهار فرزند- این زوج است.«مادرم او را در خارج ملاقات کرد. او یک بلوچ است، بلوچی صحبت میکند و من بزرگترین فرزند در میان چهار خواهر و برادر هستم و وقتی ما بزرگ میشدیم، پدرم ما را مجبور کرد به زبان او صحبت کنیم».
صبا رند Source: Supplied
صبا خودش با یک مرد ترک ازدواج کرده است.
او ماستریاش را از رشته حقوق بشر گرفته و در بخشهای آموزش حقوقی و مشارکت اجتماعی در میان جوامع ابورجینل در وسترن آسترالیا کار میکند.
او افرادی را از میان مهاجران تازهوارد افغان در آسترالیا میشناسد، اما میگوید این شناختها «از طریق روابط افغانی حاصل نشده، احمالاً از روابط روزمره مسلمانان در مسجد یا جامعه مسلمانان در اینجا حاصل شدهاند».
او بدین باور است که ٢٦ ماه می «روز ملی معذرتخواهی» (National Sorry Day) و هفته آشتی ملی (٢٧ می تا ٣ جون) فرصتی است عالی برای «کنار هم آمدن جوامع و بازتاب جنایتهای گذشته که بر مردم ابورجینل روا داشته شدهاند».