در ۱٨٦٠، هنگامی که گروهی از مردان افغان برای نخستین بار با شترهای شان پا روی خاک آسترالیا گذاشتند، قرار بر این بود که بعد از اتمام کارشان به زادگاه خود برگردند، اما برخی از این مردان جوان با برقرار کردن روابط عاشقانه به این تعهدشان پشت پا زدند.
ساربانان افغان میان سالهای ۱٨٦٠ تا ۱٩٣٠ به آسترالیا آورده شدند تا با شترهای شان سینه صحراهای خشک و سوزان این قاره را برای ساکنان جدید آن بشکافند.
اما با گذشت زمان، برخی از آنها با زنان ابورجینل روابط عاشقانه برقرار کردند و در نتیجه، نسلی از خود بر جا گذاشتند که امروزه به نام افغانهای ابورجینل یا ابورجینلهای افغان معروفند.
بيشتر بخوانيد
با صبا رند، نسل چهارم یک شتربان بلوچ افغان آشنا شوید
نوادگان آن شتربانان امروز در سراسر آسترالیا پراکنده هستند، اما عده زیادی هنوز در مناطقی زندگی میکنند که اجدادشان بار اول به هم عشق ورزیدند.
مناطق مری و پورت آگوستا در ایالت آسترالیای جنوبی، آلیس اسپرینگ در قلمرو شمالی آسترالیا، پرت مرکز ایالت آسترالیای غربی و بروکن هیل در ایالت نیوساوتولز از مکانهای اصلی صدها، اگر نه هزاران، افغان-ابورجینلتبار هستند.
فهیم هاشمی، فیلمساز افغان مقیم ادلاید نخستین بار قصه ساربانان افغان را از زبان یک فیلمساز آسترالیایی در جشنوارهای در کشور آلمان شنید، اما وقتی به افغانستان برگشت، نتوانست هیچ «داستان، قصه یا کتابی» از آنها بیابد.
این بود که حس کنجکاویاش بیشتر گل کرد و پس از خواندن کتابی از یک نویسنده آسترالیایی، تصمیم گرفت به آسترالیا بیاید و در این مورد بیشتر تحقیق کند.حاصل کنجکاوی آقای هاشمی، مستند بلندی به نام «»ست که در آن ردپای آنها را در طول راهآهن شمال به جنوب دنبال میکند. آقای هاشمی در این مستند سراغ نوادگان، یادگارها، ویرانههای بهجا مانده از آنها و در نهایت گورهای رفته است.
راننده افغانتبار قطار غان/گان، گراهام دادله ٥٤ ساله، در ایستگاه قطار آلیس اسپرینگ، پنجم آگست ٢٠۱٩. Source: AAP Image/Russell Millard
وی در حال حاضر روی قسمت دوم فیلمش کار میکند که سوژه آن روابط افغانها و ابورجینلهاست.
آقای هاشمی میگوید ساربانان افغان نقش بسیار سازنده و بزرگی را در توسعه و پیشرفت آسترالیا بازی کردهاند.
او به اسبیاس دری میگوید: «وقتی شما با مورخین اینجا مینشینید و صحبت میکنید، اکثریت میگویند که اگر افغانهای ساربان آن وقت در آسترالیا نمیبودند، آسترالیا عظمت امروزیاش را نداشت، یعنی شاید سی-سیوپنج سال عقبماندهتر از حال میبود».او میگوید رابطه افغانهای شتربان با ساکنان بریتانیایی آسترالیا «رابطه کارفرما و کارگر» بوده، در حالی که با مردم ابورجینل روابط دوستانه برقرار کرده بودند که در برخی موارد منجر به شکلگیری روابط عاشقانه شدند.
مجسمه یک شتربان افغان در ایستگاه قطار آلیس اسپرینگ. Source: AAP Image/James Shrimpton
به گفته او، اکثر شتربانان مردان جوانی بودند که اجازه نداشتند خانوادهها و زنان خود را از زادگاه شان به آسترالیا بیاورند.
هاشمی میگوید: «افغانان ساربان وقتی به آسترالیا آمدند، یگانه رفیق و یگانه دوست بسیار نزدیک شان ابورجینلها بودند».
«به خصوص از نظر خانوادهداری، مردم ابورجینل همچنان که شما میفهمید، بسیار متکی به خانوادهها هستند، خانوادهها را عزت میکنند، مثلاً خانوادههای شان مثل افغانها کلان هستند، چندین پسر و دختر دارند، و بالاخره به کلانهای خود احترام بسیار خاصی دارند».او میگوید شتربانان نه تنها به ساخت راهآهن ادلاید-داروین و خط ٣٠٠٠ کیلومتری تلگراف آسترالیا کمک کردند، بلکه به معدنکاوان طلا نیز خدمات حملونقل ارائه کردند.
غلام بدولا (راست) یکی از ساربانان بلوچ افغان بود که در اوایل ۱٩٠٠ با مریم مارتین (چپ) ازدواج کرد. نوادگان آنها اکنون در آسترالیای غربی زندگی میکنند. Source: National Indigenous Times
راهآهن آسترالیای جنوبی – قلمرو شمالی آسترالیا ابتدا به پاس خدمات این شتربانان «افغان اکسپرس» نامیده شده بود، اما بعدها به «غان/گان» که اختصاری از نام اصلی است، تغییر یافت.
در دهه ۱٩٣٠ وقتی دیگر برای انتقال بار و کالا به شتر نیاز نبود، اکثر این ساربانان به زادگاه شان برگشتند، اما عدهای در آسترالیا ماندند و برای تأمین مخارج زندگی شان به شغلهای دیگری رو آوردند.