گزارش مشترک دانشگاههای ساوت آسترالیا و چارلز استوارت با همکاری شورای جوامع چندفرهنگی ایالت نشان میدهد که پناهندگان هزاره از افغانستان مناطق مربوط به حکومتداری محلی «پورت ادلاید انفیلد» را از نگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دگرگون ساخته و دوباره احیا کردهاند.
در این گزارش به مزیتهایی که پناهندگان هزاره همراه خود به محل زندگی جدیدشان آورده و همچنین چالشهایی که در جریان اسکان خود تجربه کرده، پرداخته شده است.
حنیف رحیمی و حسن ورسی، دو کارآفرین موفق هزاره که بعد از پناهنده شدن در آسترالیا در اوایل دهه ٢٠٠٠ در این منطقه ساکن شدند، چهره آن زمان آنجا را بهخوبی به خاطر دارند.
آقای رحیمی به اسبیاس دری میگوید: «در سال ٢٠٠۱ که ما به این منطقه آمدیم، اکثر دکانهای اینجا خالی بودند و اکثر دکانها هم شیشههای شان شکسته بودند، به خاطری که امنیت نبود، به خاطر اینکه هیچکس دوست نداشت در این منطقه تجارت کند».
«و همچنان خانههای مسکونیاش، اکثرشان یا خالی بودند، یا اگر خالی هم نبودند، ساکنان شان کسانی بودند که کار نداشتند، افراد بیکار بودند، یا مثلاً کسانی بودند که وابسته به کمک حمایتی دولت بودند».
این تاجر ٥۱ ساله هزاره میگوید پناهندگانی چون خودش به این دلیل به این منطقه رو آوردند که «ارزان» و «قابل استطاعت» بود، اما به لطف سختکوشی ساکنان جدید آن، آنجا اکنون منطقهای آرام و مرفهی میباشد که قیمت خانههای آن «سهبرابر» و مغازههایش «پنجبرابر» شده است.
دیوید رادفورد، جامعهشناس دانشگاه ساوت آسترالیا و نویسنده اصلی گزارش گفت «مهاجران بهشدت کارآفرین هزاره» با وجود «رویارویی با موانع 'چشمگیر' زبانی و فرهنگی، انزوای اجتماعی و تبعیض»، اقتصاد محلی را بهخوبی رونق دادهاند.
او گفت که حدود ٢٠٠٠ مهاجر هزاره ساکن شهرداری پورت ادلاید انفیلد، از طریق ساختوساز، خرید و فروش املاک، ایجاد رستورانها، نانواییها، فرشفروشیها و دیگر تجارتهای خاص این منطقه را دوباره «زنده» کردهاند.داکتر رادفورد گفت: «گزارشهای منفی رسانهها پناهندگان و پناهجویان را بار دوش، هزینه یا تهدید به جوامع آسترالیایی معرفی کردهاند، اما تمام پژوهشها خلاف آن را میرسانند».
Ghan Kilburn City Football Club Source: Supplied/Ghan Kilburn City Football Club
«پانزده سال پیش، پورت ادلاید رو به زوال بود، اما مهاجران هزاره در تبدیل کردن این منطقه به یک مرکز پررونق، چندفرهنگی و پویا کمک کردهاند».
آقای ورسی، ٤٧ ساله، میگوید وقتی او در ٢٠٠٢ وارد پورت ادلاید انفیلد شد، خیابان پروسپکت که اکنون به یکی از خیابانهای پرجنبوجوش و شلوغ ادلاید تبدیل شده، «تقریباً یک خیابان مرده بود».
آقای ورسی میگوید: «خوب، یکی از دلایلی که در آن زمان کم کم مهاجرین هزاره تلاش کردند [وارد تجارت شوند]، احتمالاً این بوده که کار به آسانی پیدا نمیتوانستند. وقتی نمیتوانستند کار پیدا کنند، کم کم به این فکر افتادند که خودشان کار ایجاد کنند».
از میوهچینی تا کارآفرینی
حنیف رحیمی مالک فروشگاه آیجیای و خراسان در بلیر آتول ادلاید. Source: Supplied/Hanif Rahimi
او پس از شش ماه تاکسیرانی، تصمیم گرفت تاکسی خودش را بخرد و در عرض چندسال توانست امپراتوری کوچک متشکل از حدود ٤٠ تاکسی و بیش از ٩٠ راننده خودش را بسازد و در کنار آن کارگاهی مکانیکی و تایر/لاستیکفروشی نیز بزند.
اما در ٢٠۱٢، وقتی شایعات آمدن غول مسافربری دنیا، اوبر، در کشور پخش شدند، آقای رحیمی انگیزه خود را برای تشکیل یک شرکت بزرگ ترانسپورتی از دست داد و تصمیم گرفت در بخشی سرمایهگذاری کند که «حداقل یک آینده مطمئن و آسیبپذیری و ریسک کمتر داشته باشد».
به این ترتیب، در کنار اداره شرکت تاکسی و کارگاه میکانیکی، مغازه خوراکهفروشی کوچک خراسان را باز کرد.در ٢٠۱٦، وقتی تأثیرات اوبر بر صنعت تاکسیرانی بیشازپیش مشهود شدند، رحیمی تصمیم به گسترش خوراکهفروشی، وسیع کردن دامنه مشتریان و جلب مشتری از جامعه بزرگتر آسترالیایی گرفت.
Source: Supplied/Hanif Rahimi
او با فروشگاه زنجیرهای آیجیای وارد گفتوگو شد و توانست در سال ٢٠۱٧ در شراکت با این شرکت، فروشگاه «منحصربهفرد» آیجیای خراسان را باز کند.
آقای رحیمی میگوید که جوامع پناهنده، بهویژه هزارهها، چهره شهرداری پورت ادلاید انفیلد را «به کلی» تغییر داده و آن را به منطقه «خوب، امن، باصفا» و یک آدرس و مقصد غذایی برای کل شهر تبدیل کردهاند.
از مبارزه برای پناهندگان تا بازرگانی
حسن ورسی (راست) اکنون مالک و مدیر یک فروشگاه کاشی و مواد ساختمانی در ادلاید است. Source: Supplied/Hassan Varasi
بعد از سپری کردن نُه ماه در بازداشتگاه مهاجرت، او و پناهندگان همراهش آزاد شدند و ورسی به مبارزه خود علیه «سیاست سختگیرانه و خیلی خشک و سنتی» حکومت جان هاورد در برابر پناهندگان و پناهجویان ادامه داد.
اما بعدها که سیاست دولت در قبال پناهندگان نرمتر شد، فعالیت اجتماعی را کنار گذاشت و خواست وارد فعالیتهای اقتصادی شود.
برای اینکه به عنوان فروشنده در یک شرکت آسترالیایی استخدام شود، مدت دو هفته را در منطقهای که دو ساعت از ادلاید فاصله داشت، به صورت مجانی کار کرد.
در ٢٠۱٠، بعد از چندسال کار به عنوان فروشنده، وارد کار واردات وسایل خانگی شد و «فروشگاه کوچک» خودش را که بعدها به پنج شعبه گسترش یافت، در این منطقه تأسیس کرد.او به اسبیاس دری میگوید: «هدفم هم این بوده که غیر از اینکه مثلاً کار ایجاد کنیم، برای دیگران زمینه کار فراهم شود، یک فروشگاه زنجیرهای در سراسر آسترالیا ایجاد کنم. اصل هدفم این بود، روی این هدف حرکت میکردم».
Source: Supplied/Hassan Varasi
همزمان با این، آقای ورسی در سال ٢٠۱٠ برای تحصیل در رشته مدیریت تجارت وارد دانشگاه شد، اما به دلیل «سختی» بعد از دو سال آن را رها کرد. در ٢٠۱٥ دوباره به دانشگاه برگشت و اینبار تحصیلاتش را تا دریافت مدرک ماستری پیش برد.
ورسی نیز میگوید بعد از آنکه متوجه شد بازاری را که هدف قرار داده، «بسیار کوچک» است، تلاش کرد وارد کار واردات مواد ساختمانی شود و حدود ۱٤ ماه قبل فروشگاه کاشی «پلاسکو/پلاسکو تایلز» را به راه انداخت.
او اکنون سه کارمند تماموقت و چندین کارگر قراردادی غیرمستقیم دارد.
هزارهها را به عنوان «یکی از آزاردیدهترین، به حاشیه راندهشدهترین و محرومترین اقوام در جهان» شناسایی کرده که به گفته داکتر رادفورد، هنوز در زمینه «تلفیق» در بدنه اصلی جامعه آسترالیا با چالش روبهرو هستند.
داکتر رادفورد میگوید: «آنعده از اعضای جامعه هزاره که ما با آنها مصاحبه کردیم، همگی انگیزه شان را برای ساختن یک زندگی جدید، کاریابی و خودکفایی، و پس دادن به جوامع خود، شریک کردند».
«هنوز چالشهایی در زمینه تلفیق هزارهها با جامعه در سطح بزرگتر و تمایل آنها به زندگی در درون یک حباب وجود دارند، اما این نشاندهنده ترسِ از دست دادن هویت شان است، نه عدم تمایل آنها به ادغام/سازگاری».
بر اساس یافتههای این گزارش، ورزش، آموزش، حمایتهای خانهیابی، فرصتهای داوطلبی و ارائه خدمات ترجمه نقش عمدهای را در ایجاد یک شبکه گستردهتر اجتماعی و احساس تعلق هزارهها به خانه جدیدشان بازی کردهاند.
اسبیاس دری با شورای شهر پورت ادلاید انفیلد برای اظهارنظر درباره یافتههای این پژوهش تماس گرفته است.
گزیدهای از گفتههای حسن ورسی و حنیف رحیمی را در بالای همین صفحه بشنوید.