وقتی طالبان در ماه آگوست ۲۰۲۱ پایتخت افغانستان را تصرف کردند، علی اسماعیلزاده از ترس عداوت دیرینه این گروه با موسیقی، نتها و تعدادی از سازهای خود را آتش زد.
آقای اسماعیلزاده پس از چندماه زندگی در سایه امارت طالبانی، در نهایت توانست از کشور خارج شود. اما اشتیاق خود را برای موسیقی کنار گذاشت و برای مدت یکسال بهسختی فرصتی برای در دست گرفتن ویولن پیدا کرد.
اما مجموعهای از رویدادهای غیرمترقبه نه تنها باعث شدند موسیقی به زندگی او برگردد، بلکه دوستیهای جدیدی از درون آنها شکل گرفتند و زندگی او را دگرگون کردند.
از 'ستاره افغان' تا شروع از صفر
افغانها از طریق جشنواره سالانه ستاره افغان با چهره اسماعیلزاده آشنا شده بودند.
آقای اسماعیلزاده به اسبیاس نیوز گفت: «واقعاً ترسیده بودم، نه تنها برای خودم، بلکه خانواده و حتا مادرم، زیرا تماسهای زیادی از طالبان دریافت میکردم، فقط گواهینامهها، برگههای موسیقی و برخی از سازهایم را سوزاندم.»
«نمیتوانستم بخوابم. هر دقیقه احساس میکردم میآیند و دستگیرم میکنند.»
علیرغم آنهمه واهمه و خطر، آقای اسماعیلزاده دلش نیامد ویولن خود را نابود کند و در عوض آن را پنهان کرد، زیرا به گفته خودش، ویولن «عشق» اوست.
علی اسماعیلزاده در پنج فصل جشنواره ستاره افغان ویولن نواخته است. Source: Twitter / Latif Nasser
او مدتی را در قطر گذراند تا اینکه توانست با 'ویزه مهاجرت خاص' به ایالات متحده برود. در ماه مارچ ۲۰۲۲ به آمریکا رسید و در شهر لس آنجلس ساکن شد.
اما در خانه جدیدش مجبور بود بر کار و پول درآوردن تمرکز کند و برای رفتن دنبال عشقش نه وقت داشت و نه پول.
لطفی در حق یک همکار
داستان آقای اسماعیلزاده در رشتهتویتی وایرال توسط یک خبرنگار عملی آمریکایی به نام لطیف ناصر بازگو شده است.
آقای ناصر در این رشتهتویت حکایت میکند که چگونه لطفی در حق یک همکار منجر دگرگون شدن زندگی اسماعیلزاده شد.
ناصر در ماه می ۲۰۲۲ به یک سفر کاری به نیویورک رفته بود که جرمی بلوم، طراح صدا، از او خواست یک ویولن صدساله را با خود به لس آنجلس ببرد.
یکی از دوستان آقای بلوم به او گفته بود که یک ویولونیست افغان از کابل آواره شده و اکنون در لس آنجلس زندگی میکند. او میخواست این آله استفاده نشده را به او هدیه کند.
آقای بلوم که نمیخواست خطر ارسال چنین آله شکنندهای را از طریق پست بپذیرد، به دنبال شخصی بود که بتواند آن را حمل کند.
ناصر این وظیفه را بر عهده گرفت که ویولن را در پرواز خود به عنوان چمدان دستی خود ببرد و سعی کند آن را به آقای اسماعیلزاده برساند.
این روزنامهنگار در تویتهای خود از مشکل پیدا کردن یک وقت مناسب برای ملاقات با آقای اسماعیلزاده و دلیل آن یادآوری کرده است.
آقای اسماعیلزاده که بدون هیچگونه پولی وارد آمریکا شده بود، از هیچگونه حمایت خانوادگی برخوردار نبود و وسیله نقلیهای هم در اختیار نداشت و برای تأمین مخارج زندگیاش مجبور شده بود در شغلی با اوقات کاری نامنظم کار کند.
آقای اسماعیلزاده گفت: «تنها بودم، برای یک فرد تنها در کشوری که همهچیز آن متفاوت است، بسیار سخت بود، دوران سختی را گذراندم.»
رفاقت جدید
وقتی ناصر متوجه انزوای مردی شد که به ملاقاتش آمده بود، او را برای شام به خانهاش دعوت کرد.
ناصر در خانهاش توانست مشکلات مهمانش را بهتر درک کند و از شهرتی که او در وطنش داشت، بیشتر باخبر شود.
آقای اسماعیلزاده قبل از این در ایالات متحده و شرق آفریقا به سفرهای هنری رفته بود و به مدت پنج فصل برای ستاره افغان ویولن نواخته بود.
قبل از اینکه طالبان افغانستان را تصرف کنند، علی اسماعیلزاده یک ویولونیست مشهور در کشور خود بود و برای اجرای برنامههای متعددی به خارج از کشور، از جمله ایالات متحده، سفر کرده بود. Source: Twitter / Ali Esmahilzada
ناصر به او کمک کرد تا با کشور جدید آشنا شود، و در آستانه یک سالگی رفاقت خود با اسماعیلزاده، تصمیم گرفت با بیان این داستان، برای ادامه آموزش آقای اسماعیلزاده کمک جمع کند.
آقای ناصر در تویت خود میگوید: «خواستم داستان او را بیان کنم و برایش پول جمع کنم.»
«این پول را نه برای نیازهای اولیه، بلکه برای ازسرگیری آموزش ویولن پس از دو سال وقفه اجباری جمع میکنم. میخواهم او بداند که جهان منتظر است او موسیقی بسازد.»
پس از آنکه در عرض ۲۴ ساعت کمکهای جمعشده از هدف تعیین شده فراتر رفت، آقای ناصر در تویتی نوشت که هرگونه کمک بیشتر برای آموزشهای آقای اسماعیلزاده در آینده هزینه خواهد شد.
آقای اسماعیلزاده میگوید، در بدو ورود به آمریکا تنها میتوانست خواب چنین چیزی را ببیند.
آقای ناصر توانست در مدت چند روز بیش از ۱۰۰ هزار دالر آمریکایی (برابر با ۱۴۹ هزار دالر آسترالیایی) را برای دوستش جمعآوری کند.
آقای اسماعیلزاده گفت: «من خیلی هیجانزده هستم. مردم خیلی مهربانند... ما مردمان مهربانی در دنیا داریم.»