«داستانهای مشترک»، نام نمایشگاهیست که هفته پیش در دانشگاه ملبورن برگزار شد؛ نمایشگاهی از داستانهای چندین هنرمند از استرالیا تا ایران، داستانهایی متفاوت که در همگی در عبارت «زن، زندگی، آزادی»، مشترک هستند.
در این نمایشگاه چهار گروه از هنرمندان ایرانی، با ارائه آثار مرتبطشان با اعتراضات سراسری اخیر در ایران و جنبش «زن، زندگی، آزادی»، داستانهای مختلفی را ارائه کردند. این روایتها و آثار هنری در این نمایشگاه کنار آثار هنرمندان از کشورهای دیگر ارائه شدند.
یک تصویر کولاژ از ماجرای مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر در ایران، پارچهای با نوشته ایرانیها در تظاهراتهای اخیر در استرالیا و یک اثر «لیلی» با نمایش تصویر سیاستمداران و علی خامنهای روی آن، از جمله آثار ایرانیها بود که در دانشگاه ملبورن به نمایش گذاشته شدند.
«داستانهای متفاوت؛ یک میل مشترک»
نائومی مندوزا، هنرمند اهل ترینیداد و توباگو، گردآورنده این داستانهای مشترک بود، داستانهایی که در نگاه اول چندان مشترک به نظر نمیرسند.
خانم مندوزا این موضوع را این چنین توضیح میدهد: «بله، این داستانها متفاوت هستند. اما نقظه مشترک بین همه این داستانها این است که هر از یک نقطه به رسمیت شناختن یک درد مشترک ایجاد شده است، دردی که از هویت و تجربه آن فرد میآید.
او ادامه داد: «هر هنرمند با اثر هنریاش میگوید که من تو را از طریق دردت میبینم، احساس میکنم و کنارت میایستم. پس در حالی که داستانها متفاوت هستند یک میل مشترک از کنار هم ایستادن وجود دارد.»
نمایشگاه داستانهای مشترک / Credit: Niv Sadr
۳ داستان
اما نحوه ابراز این درد برای هرکدام از هنرمندان ایرانی این نمایشگاه متفاوت بود. آنها با خلق آثار مختلف احساستشان را به شکلهای مخلف ابراز کنند.
برای خشایار* این موضوع در خشم بیان میشود.
او یک اثر از «بازی» لیلی در این نمایشگاه ایجاد کرده است که تصویر علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی هم در آن دیده میشود. خشایار میگوید که رهبر این اعتراضات نسلهای جوانتر هستند و برای همین این بازی کودکانه را به شکل یک اثر هنری درآورده است.
او توضیح داد: «اگر هرجای دیگری غیر از ایران باشید، نحوه واکنش دادن به آنچه داخل ایران رخ میدهد، کار سختیست. اینجا تظااهرات برگزار میکنیم اما این طور نیست که این کار برای علی خامنهای اهمیتی داشته باشد. این اثر لیلی به نوعی دعوتی بود که افراد نسبت به آنچه رخ میدهد به طور فیزیکی واکنش بدهند.»
برای نازنین و گروه فمینیستا هم این درد با تصاویر مسمومیت سریالی کودکان دانشآموز ابراز شده بود، تصاویری که به شکل کولاژ و با چسبهای سیاه به هم وصل شده بودند.
نمایشگاه داستانهای مشترک / Credit: Niv Sadr
نازنین میگوید: «تجربهای که از ایران دارم در ذهن من یک کولاژ چند لایه است. وقتی خبر مسموم کردن دختران دانشآموز پیچیده بود و ادامه داشت، من فکر کردم موضوع دیگری اهمیت بیان کردن ندارد.»
دیگر اثر هنری به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه پارچهای بود که به سقف آویزان شده بود. پارچهای که ایرانیان استرالیا در تظاهراتهای اخیر در استرالیا روی آن به اشکال مختلف نوشتهاند.
پریسیما کوکلان خالق این اثر است. او در این رابطه توضیح میدهد: «هیچ ایدهای درباره این تومار نبود و فقط قرار بود که مردم احساساتشان را بنویسند و به عنوان یک یادگاری از جنبش باقی بماند.»
«تجربه انسانیتر»
خانم مندوزا میگوید یکی از اهدافش در کنار هم قرار دادن این آثار هنری، دیدن دیگری و درد آنها و فهم آن درد در یک سطح دیگر است.
برای من شخصا، وقتی به جهان نگاه می کنم، چیزهای زیادی وجود دارد که میتوانم آنها را از نظر فکری به عنوان ایده های انتزاعی درک کنم. اما وقتی چیزی را با گوش دادن عمیق از طریق مغز، احساس و درون خودم تجربه میکنم، بسیار ملموستر و انسانیتر می شود. من فکر می کنم این همان چیزی است هدف همکاری تمام این هنرمندان بوده است.نائومی مندوزا
او افزود: «در این صورت شما به معنای واقعی کلمه شخص را میبینید، کشاکش آنها را می بینید. شما آن را به طور دیگری درک می کنید.»
در واقع هدف او از به تصویر کشیدن این آثار هنری در کنار هم، ایجاد یک حس همدردی در مخاطب بوده است. هدفی که البته به نظر میرسد موفقیت آمیز هم بوده است و احساسات مختلفی را در اهالی سیاست و هنرمندان غیرایرانی شرکتکننده این نمایشگاه برانگیخته است.
نمایشگاه داستانهای مشترک / Credit: Niv Sadr
لایلا بنتی، هنرمند استرالیایی یکی از این افراد بود.
او گفت: «احساس میکنم با شنیدن این داستانها و صحبت با این افراد، میتوانم کاری انجام دهم و این قدرت و ظرفیت را دارم که بتوانم در همبستگی با ایرانیان به این مبارزه بپیوندم.»
جنا دیوی برنز عضو شورای شهر کینگستون هم یکی دیگر از این افراد بود که میگوید با روایتهایی که شنیده به باور رسیده که دولت استرالیا باید در این رابطه کاری انجام بدهد.
او گفت: « یکی از چیزهایی که من فکر می کنم ما باید واقعا روی آن تمرکز کنیم، حقوق بشر جامعه ما در اینجا است. من میدانم که بسیاری از ایرانیان ساکن استرالیا هستند که از به اشتراک گذاشتن چهره، نام، صدا و ... به دلیل پیامدهایی که برای خانواده خود در خانه دارند، میترسند. این چیزی است که من را بسیار ناراحت میکند زیرا یکی از چیزهایی که در استرالیا به آن افتخار میکنم این است که ما کشوری دموکرات هستیم.»
*(نام واقعی بخاطر حفظ حریم خصوصی محفوظ شده است)