با غروب خورشید، سناتور حزب کارگر، فاطمه پیمان، قبل از این که شروع به خوردن خرما کند، دعای کوتاهی میخواند.
این اولین غذا یا نوشیدنی است که این سیاستمدار در بیش از ۱۲ بیش از ساعت مصرف کرده است. کاری مرغ، اولین وعده غذایی او در انتظارش است.
اما پس از نوشیدن کمی آب و در حالی که کاری دست نخورده بود، تلفن زنگ میخورد و سناتور پیمان مجبور به رسیدگی به وظایفش در سنا میشود.
Labor Senator Fatima Payman breaks her fast during Ramadan, the first time she observes the holy month in parliament. Source: SBS
فاطمه پیمان به عنوان اولین پناهنده افغان الاصل و نماینده مجلس محجبه در استرالیا شناخته میشود. او جایگاه خود را سال پیش به عنوان عضوی از متنوعترین مجلس سنا استرالیا به دست آورد.
او در هشت سالگی از افغانستان به استرالیا آمد و در حومه شمالی پرت در یک خانواده شش نفره بزرگ شد.
در ماه رمضان، معمولا این خانواده قبل از سحر با هم بیدار میشوند تا با هم سحری بخورند. بعد در غروب آفتاب با هم افطار را جشن میگیرند.
اما امسال برای سناتور پیمان که اولین ماه رمضان خود را به تنهایی جشن میگیرد، کمی متفاوت است. ساعات کار طولانی است و گاهی تا بعد از نیمه شب هم سنا مشغول است.
او میگوید دلش برای خانوادهاش تنگ شده است، اما زندگی پرمشغله پارلمانی برای او به این معناست که زمان به سرعت میگذرد.
او گفت: «ما در حال تصویب قوانین باورنکردنی هستیم و من در حال خدمت به جامعه و حوزه انتخابیه خود هست. روزه گرفتن یک عامل بازدارنده نیست. این احساس انجام کاری برای خیر بزرگتر است. این یک موقعیت برد-برد است که من آن را دوست دارم.»
سناتور پیمان میگوید حمایتی که از سراسر مجلس دریافت کرده شگفتانگیز بوده است.
او در این رابطه میگوید: «روز پیش در جلسه کمیته بودم و ریس گفت که عذر دارم بروم و افطار کنم. بنابراین من نیم ساعت زودتر قبل از پایان جلسه بیرون آمدم.»
امسال شروع ماه رمضان با پذیرایی از تعدادی از همکاران ارشدش در دفترش همراه با یک وعده غذایی مشترک رقم خورد.
اما هنوز یک سیاستمدار وجود دارد که او هنوز نتوانسته به او سر بزند؛ پائولین هانسون، رهبر حزب یک ملت.
او زمانی در اقدامی اعتراضی در مجلس سنا برقع پوشید و اکنون یکی از همکاران سنا خانم پیمان است.
در ژوئن سال گذشته، پس از انتخابات موفق حزب کارگر، سناتور پیمان گفت که «واقعا مشتاقانه منتظر» آشنایی با خانم هانسون است.
اما، نزدیک به یک سال پس از این صحبتها، او میگوید که فرصت کمی برای تعامل وجود داشته است.
او میگوید: بخش خوشبین من میگوید که «کار در حال پیشرفت است و داریم به آنجا می رسیم». اما بخش واقعگرا میگوید که «شاید نه، اینطور نباشد.»