در دسامبر سال گذشته، ویل پوکوفسکی (Will Pucovski) ستاره کریکت استرالیایی خواستار این شد تا نامش را در فهرست انتخابی برای تیم ملی مردان این کشور برای مسابقه در مقابل تیم ملی کریکت پاکستان قرار ندهند. پوکوفسکی دلیل این تصمیم غافلگیرانه را تلاش برای توجه بیشتر به سلامت روانی اش عنوان کرد.
ممکن است در نگاه اول، صرف نظر کردن از شانس بازی در تیم ملی توسط یک ورزشکار تعجب آور یا حتی جنجال آفرین به نظر برسد. اما ب، پوکوفسکی فقط یکی از کریکت بازان حرفه ای استرالیایی است که در کنار ورزشکارانی مثل گلن مکس ول () و نیک مدینسون(Nic Maddinson) ، تصمیم گرفته تا برای بهبود وضعیت سلامت روانی اش، مدتی از بازی در زمین کناره گیری کند.
علاوه بر این، در سطح بین المللی هم بسیاری از ورزشکاران مرد حرفه ای شروع به صحبت کردن درباره مشکلات روحیشان کرده اند. از جمله این ورزشکاران می توان به دنی رز ()، ستاره لیگ برتر فوتبال انگلیس، دافید جیمز ()، بازیکن راگبی اهل کشور ولز و همینطور دمار دروزن ()، بازیکن بسکتبال ان بی ای اشاره کرد.
امروزه، اختلالات روانی در بسیاری از جوامع به عنوان یک بیماری شناخته شده است. درنتیجه، برای ورزشکاران مرد هم صحبت کردن درباره بیماری های روحی و دلیل عدم آمادگیشان برای شرکت در مسابقات راحت تر از قبل شده است. بسیاری از این ورزشکاران به دلیل صحبت کردن درباره این مساله با تشویق و تحسین مردم مواجه می شوند.
اما در گذشته نه چندان دور، تفکرات منفی رایج در مورد مشکلات روحی و روانی باعث شده بود تا صحبت کردن درباره این مسائل باعث شرمندگی افراد، به ویژه مردان، شود. به همین دلیل، آنها برای اینکه از نظر دیگران "ضعیف" به نظر نرسند، فقط در حریم خصوصیشان درباره این مشکلات صحبت می کردند. این شرمساری مخصوصا در مورد مردان ورزشکار بیشتر رواج داشت. چرا که نگاه سنتی جامعه از آنها انتظار داشت تا "مردانه و قوی" رفتار کنند. برای ورزشکاران حرفه ای، تمرینات و مسابقات فشرده می تواند استرس و فشار روانی زیادی به همراه داشته باشد. در صدر اخبار بودن، زیر ذره بین مردم بودن، مصدومیت های ناگهانی و همچنین دوران بازنشستگی از ورزش حرفه ای، همه از جمله این استرس ها هستند. با وجود این فشارها، ورزشکاران حرفه ای اغلب حتی متوجه آسیب های روانی ناشی از این وضعیت نمی شوند و برای کنار آمدن با آنها از کسی کمک نمی گیرند.
اما رفته رفته و با تغییر مفهوم "مردانگی" در سالهای اخیر، ورزشکاران بیشتری توانسته اند تا در این باره صحبت کنند و از این طریق به هوادارانشان هم یاد بدهند که قرار نیست یک انسان همیشه حالش خوب باشد. تعدادی از بازیکنان سابق تیم ملی انگلستان به نامهای مارکوس ترسکوتیک (Marcus Trescothick)، مایک یاردی(Mike Yardy)، جاناتان تروت(Jonathan Trott) و استیو هرمیسون (Steve Harmison)در زندگینامه هایشان به موضوع سلامت روانی اشاره کرده اند. تمامی این بازیکنان در پشت صحنه مسابقات، در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات روحی بودند که بر زندگی حرفه ایشان هم تاثیر منفی می گذاشت. اما این کشمکش درونی کمتر مورد توجه دیگران قرار می گرفت و اینطور هم نبود که صحبت کردن درباره مسایل روحی و روانی همیشه ساده باشد. در آن زمان بسیاری از افراد، عملکرد حرفه ای این بازیکنان را مورد سرزنش و انتقاد قرار دادند، بدون اینکه از واقعیت ماجرای زندگی آنها خبر داشته باشند.
استیو هرمیسون تا پیش از پایان زندگی حرفه ایش هرگز درباره مشکلات سلامت روانی اش صحبت نکرد. چرا که معتقد بود که اگر طرفدارانش و مردم انگلستان از وخامت حال روحی اش باخبر شوند، او دیگر هرگز نخواهد توانست برای تیم ملی کشورش بازی کند. به همین دلیل، در بسیاری از موارد دلیل مسابقه ندادنش در تیم ملی را فشار ناشی از "دلتنگی" اعلام می کرد.
یا مثلا در سال ۲۰۰۶ مارکوس ترسکوتیک به دلیل فشار روانی مجبور شد تا در بحبوحه مسابقات به کشورش برگردد. و به جای گفتن حقیقت، دلیل بازگشتش را مشکلات شخصی و ابتلا به نوعی ویروس اعلام کند. مارکوس به همین دلیل، با فشار زیادی از سوی رسانه ها برای گفتن دلیل واقعی بازگشتش مواجه شد.
ورزش و مردانگی
از نظر تاریخی، مردان همیشه فکر می کردند که "مردانگی" به معنی طرفداری از "خشونت" و داشتن جاذبه جنسی شدید برای "زنان" است. به همین دلیل، تمام تلاششان را می کردند تا "ضعیف" به نظر نرسند. ورزش هم یکی از مهمترین عرصه ها برای نشان دادن این نوع مردانگی بود که می توانست از یک پسربچه کوچک، یک "مرد واقعی" بسازد. ورزشکاران اغلب با عناوینی مثل قهرمان و الگو خطاب می شوند. چرا که از نگاه مردم آنها سمبل ملی و نمونه یک انسان ایده آل هستند. مثلا در کشور استرالیا، بیشتر مردم، ورزشکاران را به عنوان مردان قهرمان خوش برخورد و استرالیایی های واقعی می شناسند. ورزش هایی مثل راگبی و فوتبال استرالیایی هم به دلیل "مردانه"، خشن و فیزیکی بودن، همیشه مورد توجه بوده و طرفداران زیادی داشته است.
اما در سالهای اخیر، مفهوم "مردانگی" تلطیف شده و موضوعات دیگری را هم در بر می گیرد. امروزه، رفتارهایی مثل صحبت کردن درباره احساسات، تشخیص سلامت روانی و مشارکت بیشتر در زندگی خانوادگی (به ویژه در زمان تولد فرزندان) بیشتر از گذشته مورد قبول جامعه واقع می شود.
به همین دلیل، برای ورزشکاران مرد، صحبت کردن درباره اینکه چرا گاهی وضعیت روحی خوبی ندارند، راحت تر شده و الگو بودن این افراد باعث می شود تا بحث های اجتماعی بیشتری پیرامون این مساله شکل بگیرد. از طرف دیگر، این موضوع باعث تشویق هواداران هم می شود. چرا که آنها می بینند که اگر قهرمانانشان دچار آسیبهای روانی شده و از پس آن بر می آیند، پس خودشان هم به عنوان هوادار می توانند.
اکنون زمان آن است که به جای افتخار کردن به ورزشکارانی که با دردهای روحی و جسمی کلنجار می روند، یادمان باشد که قهرمانان و مردان واقعی، مردانی هستند که این دردها را به رسمیت شناخته و برای درمانشان دست یاری به سوی دیگران دراز می کنند.